دوست من، پیانو

دوست من، پیانو

آموخته های من از نوازندگی پیانو
دوست من، پیانو

دوست من، پیانو

آموخته های من از نوازندگی پیانو

اصول شکل گیری گام های مینور (2)، گام های ماژور و مینورِ نسبی مربوط به آن ها

سلام دوستان.


با قسمت دوم از بحث گام های مینور در خدمت دوستان هستم، که در این قسمت با سرکلیدِ تمامِ گامهای مینورِ دیز دار آشنا میشیم، و تفاوت این گام ها رو با گام های ماژورِ دیز دار بررسی میکنیم.


اگه قسمت اول گامهای مینور رو مطالعه نفرمویدن، حتما این پست رو ببینین دوستان.


الگوی شکل گیری گام های مینور به این صورت بود:

W  H  W  W  H  W  W

بذارین یه تمرینِ کوتاهِ دیگه روی ساختنِ گامِ مینور داشته باشیم. گامِ دو دیز مینور رو میسازیم: طبقِ نامِ گام، اولین نُتِ ما، نُتِ دو دیز هست. طبق الگو، اول یک پرده (یعنی دو تا نیم پرده) میریم به جلو، میرسیم به ر دیز. از ر دیز باید نیم پرده بریم به جلو، میرسیم به می. از می گفته شده که باید یک پرده حرکت کنیم، میرسیم به فا دیز. از فا دیز هم باید یک پرده بریم جلو، میرسیم به سُل دیز. از سُل دیز، نیم پرده میریم جلو، میرسیم به لا. از لا هم یک پرده، میرسیم به سی، از سی هم یک پرده، که باز میرسیم به همون دو دیز، که در اکتاوِ بالاتر هست، و گامِ ما کامل میشه. پس توی گامِ دو دیز مینور، ما چهار نُتِ دیز دار داریم که هستن دو دیز، ر دیز، فا دیز، و سُل دیز. پس توی سرکلیدِ گامِ دو دیز مینور، روی نُت های فا، دو، سُل و ر علامتِ دیز میذاریم، و از نُتِ دو شروع میکنیم به رسمِ گام. شکل زیر، شکلِ گامِ دو دیز مینور هست:



تصویری که در لینکِ زیر هست، شکلِ سرکلیدِ تمامِ گام های مینورِ و ماژوره. روش کلیک کنین و ببینینش، و به توضیحاتِ بعدش دقت کنین دوستان:


تصویرِ سرکلیدِ تمامِ گام های ماژور، و گام هایِ مینورِ نسبی آن ها


همونطور که در شکلِ بالا دیدین، بالای تصویر، گامِ لا مینور رو جلوی گامِ دو ماژور گذاشته، و توی سرکلیدی که بینشون مشخص کرده هیچ دیز و بِمُلی وجود نداره. یعنی اگه قطعه ای دیدین که توی سرکلیدش هیچی نیست، یا دو ماژوره، یا لا مینور. اگه به جدول پایین سمتِ راست نگاه کنین، سرکلیدِ تمامِ گام های ماژورِ دیز دار رو در کنارِ گام های مینورِ دیز دار، که سرکلیداشون یکیه، کنارِ شکلِ سرکلید قرار داده. توی ستونِ .key sig، شکلِ سرکلید رو کشیده، و تعدادِ دیز های اون رو نوشته. توی ستونِ # added، نُتِ دیزی که به نُت های دیز دارِ قبلی، توی سرکلید، اضافه شده رو نشون داده. دوتا ستون بعدی هم که مشخصه، یکیشون گامِ ماژور رو نشون داده، یکی هم گامِ مینور رو. اگر مفید هست، عکس رو پرینت کنین و مرور کنین هر روز تا ملکه ی ذهنتون بشه.


چون این گام های مینور، دقیقا همون نُت های گام های ماژور رو دارن، بهشون میگن گام های مینور نسبی. اینجا نسبی برمیگرده به نسبت، یه چیزی تو مایه ی اعضای خانواده، که یک DNA دارن!!!




سوال: چطوری از روی سرکلید بفهمیم که کدوم گام رو داریم نگاه میکنیم؟


جواب: واسه گام های ماژور، نُتی که آخرین دیز روش نشسته رو در نظر میگیریم، و نیم پرده میبریمش بالا، میشه گامِ ماژورِ ما. مثلا اگه توی شکل نگاه کنین، آخرین نُتی که در گامِ لا ماژور (A Major) علامت دیز نشسته روش، نُتِ سُل هست. پس سُل دیز رو نیم پرده میبریم بالا میشه لا. پس گامِ ما لا ماژوره.

واسه گام های مینور، دقیقا همین کار رو انجام میدیم، اما این بار بجای اینکه نیم پرده ببریم بالا، یک پرده آخرین نُتی رو که دیز گرفته میاریم پایین. مثال میزنیم: توی گامِ سُل دیز مینور (G# minor)، آخرین نُتی که دیز گرفته هست نُتِ لا دیز. اگه لا دیز رو یک پرده ببریم عقب به همون سُل دیز میرسیم.

هر دوتا رو توی عکس، و ستون دیز ها ببینین و بررسی کنین که دقیقا واستون روشن بشه که درسته.


اگه با مفهومِ دیز و بِمُل و این مسائل مشکل دارین، حتما فیلمِ توی این پُست رو ببینین.



سوال: چطوری تفاوتِ بینِ گام های ماژور با مینورِ نسبی رو بتونم تشخیص بدم؟

جواب: به دوتا عکسِ زیر و توضیحاتِ بعدش دقت کنین:

اولین نکته ای که در تفاوتِ گامِ ماژور و مینور باید مد نظر داشت، نُتِ آغازگرِ گام هست، که با این سرکلید، از کدوم نُت شروع شده به کشیدن. دوتا عکسِ پایین رو نگاه کنین:


گامِ لا ماژور



گامِ فا دیز مینور


اگه دقت کنین، سرکلیدِ هر دوتا گامی که بالا نشون داده شده، سه تا نُتِ دیز مثلِ هم داره. اما اولی اسمش گامِ لا ماژور هست، و دومی اسمش هست فا دیز مینور!! چرا؟ چون اولی از نُتِ لا شروع کرده به نوشته شدن، و دومی از نُتِ فا دیز (فا دیز، چون روی فا علامتِ دیز گذاشته، دقت کنین). این یعنی اینکه کُلِ قطعه ای که نوشته میشه، حولِ این نُت، بعنوانِ تُنیک، میچرخه و محورِ کُلِ قطعه این نُت هست.




سوال: چطوری میتونیم گامِ مینورِ نسبیِ مربوط به یه گامِ ماژور رو پیدا کنیم؟

جواب: گامِ ماژور رو ببینین، نُتِ 6ام رو نگاه کنین چیه، گامِ مینورِ نسبی میشه نُتِ 6امِ گامِ ماژور! به همین راحتی. یه مثال میزنم: توی عکسِ لینکِ بالا نگاه کنین. میخوام گامِ مینورِ نسبی مربوط به گامِ سُل ماژور رو بدست بیارم. میشه توی ستونِ راستی، ردیفِ اول، که گامِ سُل ماژور رو مشخص کرده. از سُل میشمریم: میشه: سُل، لا، سی، دو، ر، می. حالا کناریش رو توی همون ردیف نگاه کنین. گامِ مینورِ نسبیِ سُل ماژور، میشه می مینور!! به راحتیِ آب خوردن پیداش کردیم.
یه مثالِ دیگه: گامِ مینورِ نسبی مربوط به گامِ می ماژور. میشمریم: می، فا، سُل، لا، سی، دو. دقت کنین، توی سرکلیدِ این گام، روی نُتِ دو علامتِ دیز گذاشته. پس گامِ مینورِ نسبیش میشه دو دیز مینور!!!



سوال: چطوری میتونیم گامِ ماژورِ مربوط به یه گامِ مینورِ نسبی رو پیدا کنیم؟

جواب: درست مثلِ روش بالا عمل میکنیم، اما این بار باید نُتِ 3وُم رو مد نظر بگیریم. یک مثال: گامِ ماژورِ مربوط به گامِ ر دیز مینور چیه؟ میشمریم: ر، می، فا. دقت کنین، توی سرکلیدِ این گام، روی نُتی فا علامتِ دیز گذاشته، پس گامِ ماژورِ مربوط به این گامِ مینور میشه فا دیز.



یک تفاوت خیلی خیلی جالبی که بینِ آهنگهای نوشته شده توی گامِ ماژور با مینور وجود داره، حس و حالی هست که توی این آهنگها هست. آهنگهای توی گام های ماژور، شادتر و زنده تر هستن، نسبت به آهنگهایی که توی گام های مینور نوشته میشن. 

واسه اینکه بصورت عملی این قضیه رو حس کنین، برین پُشت پیانو بشینین و این دوتا آکورد رو بگیرین، و خوب به صداشون گوش کنین: آکورد دو ماژور، و آکورد دو مینور. اگه آکورد گیری رو مسلط نیستین، به این سایت برین، و از توی ستونی که حروف هست حرفِ C، و از توی ستون جلویش کلمه ی maj رو اول انتخاب کنین و بزنین play، صدایی که میشوین صدای آکوردِ دو ماژور هست. بعد با همون C، کلمه ی min رو از جلوش انتخاب کنین و بزنین play، این صدا میشه صدای آکورد دو مینور. همین کار رو میتونین با بقیه ی آکوردها هم انجام بدین. شکلِ آکورد رو هم روی کلاویه هایی که اونجا هست نشونتون میده.


تفاوت رو قشنگ احساس میکنین. مبحث آکوردها رو بعد از اتمامِ بحثِ گام های مینور انشالا شروع خواهیم کرد.




یه جمع بندی میکنیم: تا به امروز، با تمامِ گام های ماژور آشنا شدیم، گام های مینورِ دیز دار رو هم دیدیم. توی پست های آینده ی مربوط به گامِ مینور، گام های مینورِ طبیعی بِمُل دار رو میبینیم و یاد میگیریم که چطوری از Circle of Fifths واسه رسمِ این گام ها استفاده کنیم. بعدش میریم سراغِ گام های مینورِ ملودیک و هارمونیک.


تا بعد، شاد باشید و سربلند دوستان...


مباحث مرتبط:

اصول شکل گیری گام های مینور (1)

کلیپ های آموزشی در وبلاگ

سلام به همراهان همیشگی "دوست من، پیانو".


دوستی ایمیلی زدن و در مورد خط اتصال پرسیدن. این مطلب، و خیلی از مطالب دیگه رو باید دید، شنید، و حس کرد تا خوب فهمید. در نظر دارم یک سری از مطالب پایه ای و اصلی مربوط به تئوری موسیقی و همچنین تکنیک های اجرای قطعات رو، از اساتید خوبی که فایلهای تصویری روی سایتهایی مثل YouTube میذارن دانلود کنم و در اختیار عزیزان بگذارم. تا این لحظه هم چندتا فایل تصویری روی وبلاگ گذاشتم، که در قسمت گام های ماژور، تمرینهای کتاب هانون، و تئوری موسیقی هستن. میتونین به شاخه های نوشته شده در سمت راست وبلاگ، و این قسمت ها مراجعه کنین تا بتونین اونها رو دانلود کنین و تماشا کنین.


در مورد خط اتحاد و خط اتصال هم دو کلیپ رو ترجمه و زیرنویس میکنم و در اختیار دوستان میذارم. علاوه بر اون، آشنایی با وزن و دیرِندِ نُت ها، و توضیحِ کاملِ میزان های ساده و ترکیبی، مطالبی هستن که بعد از این دوتا کلیپ انشالا روی وبلاگ گذاشته میشن.


به امید موفقیت تک تک شما عزیزان و دوستان نازنینِ "دوست من، پیانو"...

فایل صوتی 20 تمرین اول کتاب هانون

سلام دوستان.


اگه بخوایم یادگیریِ پیانو رو به 10 سطح تقسیم بندی کنیم، و بخوایم تمرین های کتابِ هانون رو طبق این سطح بندی، تقسیم بندی کنیم، به این رابطه میرسیم: توی کتابِ هانون 60 تمرین وجود داره، که واسه هر سطح میشه 6 تمرین. یعنی شما اگه 6 تمرینِ اول رو تمرین کنین، می تونین اینجوری در نظر بگیرین که در سطحِ یک پیانو هستین. البته به این شکل هم گفته میشه که هر سطح شامل 5 تمرین هست. مهم این هست که تمرین ها بصورت صحیحی انجام بشن.


امروز لینکِ یک سایت خارجی رو در اختیارتون میذارم، که 20 تا تمرینِ کتابِ هانون رو بصورت صوتی در اختیارتون میذاره. نکته ی جالبی که توی این صفحه هست، و دلیل اصلی من واسه انتخابش بود، اینه که میاد و تمریناتِ هانون رو توی گام های مختلف اجرا میکنه. یعنی اینکه اولین گامِ اجرا همون دو ماژور هست. بعد میره واسه تک تکِ گام های ماژور تمرین رو اجرا میکنه، که علاوه بر کلیدای سفید پیانو، که کتاب هانون به این صورت هست، روی کلیدای سیاه پیانو هم حرکت میکنه.


وقتی گام عوض میشه، همونطور که در بخش گام های ماژور توضیح دادم بهتون، تعدادی از نُت ها نیم پرده میرن بالا، یا میان پایین، و این نیم پرده جابجایی یعنی رفتن روی کلیدای سیاه پیانو.


اگه نرم افزار Internet Download Manager رو نصب داشته باشین، و بزنین روی گزینه ی اجرا، میتونین فایلای صوتی رو دانلود کنین دوستان. پیشنهاد میکنم  که گوش کنین حداقل فایلِ مربوط به گامِ دو ماژور رو.


لینک سایتِ دانلود فایل های صوتی 20 تمرین اول کتاب هانون



تذکر های مهم در انجامِ تمرین های هانون:

     1- اول دست های چپ و راست رو بصورت جداگونه با نُت آشنا کنین، و تمرین بدین.

     2- در آغاز شروعِ تمرین، با tempo (سرعت یا ضربِ آهنگ) پایین تمرین کنین. سرعت هر نُتِ سیاه رو بذارین روی 60. تا زمانی که با این سرعت بصورت صحیح و دقیق نتونستین نُت ها رو اجرا کنین، سرعت رو بالا نبرین. به همین شیوه ادامه بدین تا برسین به سرعت 108.

     3- اگه خواستین گام های مختلف رو تمرین کنین، اول گام هایی رو تمرین کنین که نُتِ اولشون با کلاویه ی سفید شروع میشه، بعد برین سراغ اونایی که نُتِ اولشون با کلاویه ی سیاه هست.

     4- با دینامیک های مختلف تمرین کنین. یعنی از پیانیسیمو (صدای خیلی آهسته) تا فورتیسیمو (صدای خیلی بلند) تمرین کنین. در این لینک، مطالبی در مورد زیر و بمی نُت ها، دینامیکِ نُت ها و رنگِ اونها هست، که توصیه میکنم مطالعه بفرمایین.

     5- شیوه ی اجرا رو هم بعد از مسلط شدن تغییر بدین. یعنی استکاتو، لگاتو، یک دست استکاتو و یک دست لگاتو، و هر حالت دیگه ای رو که به ذهنتون میرسه رو تمرین کنین. هر کتابی که تمرین میکنین، توضیحاتی در مورد استکاتو و لگاتو داره. اگه این عبارت ها آشنایی ندارین، بگین تا توضیحاتی در این مورد روی وبلاگ بذارم.

     6- در ریتم های مختلف تمرین کنین. در این مورد، از این لینک شروع کنین به مطالعه، تا اونجایی که نیاز دارین به دونستن. بالای صفحه ای که لینکش رو گذاشتم یه گزینه ی فهرست داره، اگه اونو بزنین میتونین خیلی از مسائل دیگه ی تئوری موسیقی رو مطالعه کنین دوستان.

     7- هانون اینطوری توصیه کرده: باید اجرای شما جوری باشه که نُت ها با هم قاطی نشن، و بشه تفاوت بینِ نُتهای اجرا شده رو شنید و فهمید. صحیح و درست اجرا کنین.



شاد باشید و سلامت...

اصول شکل گیری گام های مینور (1)

سلام به همه ی دوستان.

 

خوب، نوبتی هم که باشه، نوبت میرسه به گام های مینور. همونطور که در این پست قبلا گفتم، گام های مینور سه گونه ی مختلف هستن که عبارتند از:

1.      گام های مینور (یا گام های مینور طبیعی یا همون Natural)

2.      گام های مینور هارمونیک

3.      گام های مینور ملودیک

توی این پست، فقط راجب مورد اول صحبت میکنیم، که پایه و اساسِ فهمِ مورد دو و سه هم هست. یعنی اگه شما گام های مینور طبیعی رو یاد نگیرین، در یادگیریِ مینورِ هارمونیک و ملودیک دچار مشکل میشین دوستان. پس به این پست و توضیحاتش خوب دقت کنین.


واسه یادگیری گام های ماژور ما از گامِ دو ماژور شروع کردیم به حرکت، از روی اون اصولی رو پیدا کردیم، و طبق اون رفتیم و گام های ماژور رو یکی یکی ساختیم. لطفا واسه مرور اون گام ها به قسمت گام های ماژور از ستون سمت راست وبلاگ مراجعه کنین.


در گام های مینور طبیعی، که کلا بهشون میگن گام ِ مینور، ما دقیقا همون اصول رو اینجا پیاده سازی میکنیم و پیش میریم. خواهید دید که تفاوت خیلی ناچیزی در روش پیدا کردن تک تک گام های مینور با ماژور وجود داره. حتی واسه پیدا کردن سرکلیدِ گام های مینور هم دوباره میریم و به حلقه ی پنجمین ها (Circle of Fifths) مراجعه میکنیم، که خیلی خیلی کارمون رو ساده میکنه. دقت کنین، واسه گام های مینور به حروفِ کوچک انگلیسی داخل حلقه نگاه میکنیم، و واسه ماژور به حروف بزرگ انگلیسی که بیرون حلقه نوشته شدن.


واسه گامِ مینور، ما از لا مینور شروع میکنیم به یادگیری، چون گامِ لا مینور گامی هست که توی سرکلیدش هیچ دیز و بِمُلی وجود نداره. به شکل زیر دقت کنین



مطالبی که مهم هستن، و باید توی گامِ ماژور و مینور بهشون دقت بشه اینه که: هر گام، از همون نُتی شروع میشه که اسمِ گام هست. مثلا: گامِ دو ماژور با نُتِ دو شروع میشد، گامِ لا بِمُل ماژور با نُتِ لا بِمُل شروع میشد، گامِ فا ماژور هم با نُتِ فا شروع میشد.


اینجا که گامِ ما لا مینور هست، ما از نُتِ لا شروع میکنیم به حرکت، و یک حرکتِ بالا رونده داریم. حرکتِ بالا رونده، یعنی به سمت نُت های زیر تر، یا کلید های سمت راستِ پیانو، مثل شکلی که بالا میبینین. نُتِ اول لا هست، بعدش سی، و به همین شکل رفته تا به نُتِ لای اکتاوِ بالاتر رسیده.


خوب، همونطور که میبینیم دوستان، سرکلیدِ گامِ لا مینور هیچ نمونه دیز و بِمُل نداره. پس اگه سرکلیدی نشونتون دادن که توش هیچ علامتی نبود، اون میشه گامِ لا مینور. یه لحظه صبر کنین!!! سرکلیدِ گامِ دو ماژور هم که همینجوری بود!!؟؟ بلاخره اگه سرکلیدِ یه گام علامتی توش نبود، اون گام میشه دو ماژور یا لا مینور؟! جواب این سوال رو، که واسه همه ی گام های ماژور هم همین قضیه وجود داره، توی پُست بعدی خدمت شما توضیح میدم، همچنین بهتون میگم که منظور از ماژور و مینور چی هست، و اینکه آیا اسمای دیگه ای هم در این رابطه داریم یا خیر.


الگوی شکل گیریِ گام های مینور:


اگه یادتون باشه، واسه گام های ماژور، ما این الگو رو داشتیم: 

W  W  H  W  W  W  H

اگه مطلب واستون آشنا نیست، این پست رو مطالعه کنین دوستان.


الگوی شکل گیری گام های مینور به این صورت هست:

W  H  W  W  H  W  W

خوب شروع میکنیم و گامِ لا مینور رو با استفاده از این الگو میسازیم.

توی این گام، تُنیک (یا همون نُتِ اولِ گام) هست لا. از لا باید یک پرده (W) بریم به جلو، که میرسیم به نُتِ سی. از نُتِ سی هم طبق الگو باید نیم پرده (H) حرکت کنیم، که میرسیم به نُتِ دو. از نُتِ دو یک پرده، میرسیم به ر. از ر یک پرده، میرسیم به می. از می نیم پرده، میرسیم به فا. از فا یک پرده، میرسیم به سُل. و در نهایت هم از سُل گفته شده که یک پرده، میرسیم به نُتِ لا، که در اکتاوِ بالاتر هست. یعنی همون عکس بالایی. دوباره همین پاراگراف رو بصورت دقیق بخونین و روی عکس بالا چکش کنین.


قبل از ادامه دادن، و بررسی چندتا گامِ مینور دیگه، من اینجا اولین تفاوت بینِ گامهای ماژور و مینور رو میگم خدمت شما. اگه خوب نگاه کنین به دوتا الگو، میبینین که هر دوتا از 5 تا فاصله ی پرده (یعنی همون W)، و 2 تا فاصله ی نیم پرده (یعنی همون H) ساخته شدن. از لحاظِ پرده و نیم پرده، فقط جابجایی بین اونا هست، که گام رو ماژور و مینور کرده. واسه گامِ ماژور، نیم پرده ها در مکانِ سوم و هفتم هستن، اما برای مینور، نیم پرده ها در مکانِ دوم و پنجم.


گامهای مینور هم، مثل گام های ماژور، سرکلیدهاشون به دو دسته تقسیم میشن: اونایی که توی سرکلیدشون فقط دیز هست، و اونایی که توی سرکلیدشون فقط بِمُل هست. دقت کنین، هیچ سرکلیدی، دیز و بِمُل رو باهم نداره. حواستون به این نکته باشه.

با توجه به این حلقه ی پنجمین ها، اگه از لا مینور به سمت راست برین، گام های مینور دیز دار تولید میشن، و اگه به سمت چپ بچرخین، گام های مینورِ بِمُل دار. اگه طبق این عکس بخوام بگم کدوم گام ها دیز دار هستن، میشن:

می مینور (e)، سی مینور (b)، فا دیز مینور (#f)، دو دیز مینور (#c)، سُل دیز مینور (#g)، ر دیز مینور (#d)، و در آخر هم لا دیز مینور (#a). یعنی گام هایی که از سمتِ راستِ حرفِ a که نشون دهنده ی گامِ لا مینور هست شروع شدن به چیده شدن.


سوال: چرا گام های مینور دیز دار فقط اینا هستن؟ چرا مثلا دو دیز مینور نداریم اینجا؟!!

جواب: وقتی که میخوان گام های دیز دار رو بسازن، از روی گامِ قبلی، میان و گامِ بعدی رو مشخص می کنن. چه ماژور باشه، چه مینور، گامِ دیز دارِ بعدی، از روی نُتِ پنجُمِ گامِ قبلی ساخته میشه. این مطلب رو در مبحثِ گامِ ماژور توضیح دادیم، حتما توی این پست هم مطالعه کنین اگه با این موضوع آشنایی ندارین. اینجا ترتیبِ گام های مینورِ دیز دار رو بررسی میکنیم ببینیم درست هستن یا نه:

اولی که گامِ لا مینور هست. به من بگین پنجمین نُت، توی این گام چیه؟ یعنی اینکه توی عکسِ بالا نگاه کنین، از خودِ نُتِ لا بشمُرین، ببینین پنجمین نُت چیه؟ میشمریم: لا، سی، دو، ر، می. پنجمین نُت شد نُتِ می. پس گامِ مینورِ دیز دارِ بعدی میشه گامِ می مینور. به همین راحتی.


واسه اثباتِ این قضیه، من گامِ می مینور رو اینجا طبقِ الگو میسازم، و بعدش میریم ببینیم گامِ مینور دیز دارِ بعدی چی میشه. واسه ساختنِ گامِ می مینور، اول نُتِ می رو باید بذاریم. بعدش طبق الگو باید یک پرده حرکت کنیم، که میرسیم به نُتِ فا دیز. یعنی پس دومین نُت توی گامِ می مینور هست فا دیز. از فا دیز باید نیم پرده حرکت کنیم به جلو، که میرسیم به سُل. از سُل باید یک پرده حرکت کنیم، میرسیم به لا. از لا هم باید یک پرده حرکت کنیم، میرسیم به سی. از سی طبق الگو، باید نیم پرده حرکت کنیم، میرسیم به دو. از دو هم یک پرده میرسیم به ر. در نهایت از ر هم باید یک پرده حرکت کنیم، که میرسیم به نُتِ می در اکتاوِ بالاتر. پس، طبق این الگو، گامِ می مینور، یک نُتِ دیز دار داره، که اونم هست: فا دیز. تا اینجا گامِ می مینور بالا رونده ساخته شد. حالا اگه همین نُت ها رو برگردیم به سمت پایین، میشه پایین رونده. شکلِ زیر، گامِ می مینور بصورت بالا رونده و پایین رونده هست:


سوال: نُتِ پنجم در این گام چی هست؟

جواب: میشمریم: می، فا، سُل، لا، سی. نُتِ پنجم سی هست، پس گامِ بعدی مینور دیز دار میشه سی مینور.


همونطور که میبینین دوستان، توی سرکلیدِ این گام، روی نُتِ فا علامتِ دیز میذارن. این یعنی گامِ ما می مینور هست.


توی پست بعدی، در زمینه ی گام های مینور، چندتا گامِ دیز دار و بِمُل دارِ مینور رو بررسی میکنیم، و در نهایت هم تفاوت بین گام های مینور و ماژور رو با هم خواهیم دید.


تا بعد دوستان...


مباحث مرتبط:

اصول شکل گیری گام های مینور (2)، گام های ماژور و مینورِ نسبی مربوط به آن ها

اصول شکل گیری گام های مینور (3)، گام های مینورِ بِمُل دار

فواصل (2)

در این پست، میخوام نسبت به فواصل (1)، یخورده دقیقتر به مبحث فاصله ها نگاه کنیم.


همونطور که میدونید دوستان، اساس و پایه ی فاصله ها "نیم پرده" هست. میان پرده ها رو بالا پایین میکنن و اسمای مختلفی واسه حالاتِ مختلف انتخاب میکنن که قاطی نشن باهم!! قبلا خدمتتون عرض کردم، اساس و پایه ی پیانو و تئوری موسیقی همون کلیدای پیانو هستن که باید فهمیده بشن، بقیش اسم گذاری هست و بَس، که هیچ نمونه ترسی هم نداره. اون جایی که لازم هست مرور میکنیم تئوری رو، در حدی که نیازه. هیچ ضرورتی نداره که تمامِ تئوری موسیقی رو یکجا بخوایم یاد بگیریم!! البته نمیشه هم همچین کاری کرد.


خوب ادامه میدیم.


دو تا تعریف: انواع نیم پرده، یا همون اسم گذاری واسه نیم پرده ها به شکل زیر هست:

1- نیم پرده ی دیاتونیک

2- نیم پرده ی کروماتیک

تعریفاشون:

1-  اگه دوتا نُت داشته باشیم، که بینشون نیم پرده فاصله باشه، اسماشون هم یکی نباشه، میگن نیم پرده ی دیاتونیک با هم فاصله دارن. مثل نُتِ می و فا، یا نُتِ لا و سی بِمُل، یا مثلا سی و دو، میشه هم به دو دیز و ر اشاره کرد. بصورت کلی باید اسمِ نُت ها یکی نباشه، و فاصلشون نیم پرده باشه. منظور از اسم، قسمتِ قبل از دیز یا بِمُل هست که نباید یکی باشن.

2-   اگه دوتا نُت داشته باشیم، که اسمِ نُت یکی باشه، مثلِ نُتِ دو و نُتِ دو دیز، فاصلشون هم نیم پرده باشه، میگن با هم نیم پرده ی کروماتیک فاصله دارن. پس اگه بخوایم یه مثال دیگه بزنیم میشه نُتِ ر و ر دیز، یا نُتِ لا و لا بِمُل، یا نُتِ سُل و سُل دیز.


خوب دونستنِ اینا به چه دردِ من میخوره؟؟!! باید خدمت شما دوستان عرض کنم که اصلا اساس و پایه ی اسم هایی مثل ماژور (بزرگ) و مینور (کوچک) از همین مبحث فاصله ها و این دوتا تعریف ساخته میشه! تازه غیر از ماژور و مینور، ما چیزای دیگه ای مثلِ درست (Perfect)، کاسته (Diminished) و افزوده (Augment) داریم، که به شکل ساده ای واستون توضیح میدم تا متوجه بشین، و اصلا هم نگران نباشین که یوقت یاد نگیرین!! چون یاد میگیرین 


اونوقت کاربرداشون کجاهاست؟! یکی از کاربرداشون رو تا حالا هوار بار دیدین، اونم توی همین گام ها هست. بعدشم که بریم سراغِ آکورد ها، باز هم کاربرد همیناست. مثلا وقتی میگن گامِ دو ماژور، این گام طبقِ فاصله های ماژور (بزرگ) ساخته شده، واسه همین اسمشم شده گامِ ماژور. مثلا شما آکورد های کاسته دارین، و همچنین افزوده. مرسیم بهشون، و سر فرصت توضیح میدم خدمتتون.


فقط تا پُستِ بعدیِ ما، که راجب فواصل هست، این جدول رو یه نگاهی بندازین. توضیحاتش رو خدمتتون بعدا عرض میکنم:


نام فاصله

تعدادِ پرده

یکم درست

---

دوم بزرگ

1 پرده

سوم بزرگ

2 پرده

چهارم درست

2 و نیم پرده

پنجم درست

3 و نیم پرده

ششم بزرگ

4 و نیم پرده

هفتم بزرگ

5 و نیم پرده

هشتم درست (اکتاو)

6 پرده


مباحث مرتبط:

دو سایت مفید واسه آموزش تئوری موسیقی

سلام دوستای خوبم.


اگر دنبالِ سایتی هستین که تئوری موسیقی رو بصورت یک جا، در اختیار شما بگذاره، دوتا سایت رو بهتون معرفی میکنم، که توی جستجوهای اینترنتی دیدم از بقیه بهتر عمل کردن، و توضیحاتِ نسبتا کاملی ارائه دادن.


سایت اول، سایتِ "بیان میوزیک" هست. من خوندنِ این صفحه، و زیر شاخه هاش رو به شما توصیه می کنم. البته توی این وبلاگ، هرجا تئوری موسیقی به شکلِ کتابی لازم شد، به این سایت ارجاع میدم.


سایت دوم، سایت "نت آهنگ" هست، که این PDF رو واسه استفاده ی کاربراش آماده کرده و در اختیارشون گذاشته، که تئوری موسیقی هست، در 106 صفحه. پیشنهاد میکنم داشته باشین این PDF رو.


شاد باشین و سلامت...

چند نکته ی فوق العاده در یادگیری پیانو (3)

دنباله ی نکاتِ ظریف و لطیفِ تمرینِ پیانو: (منبع)

 

**توضیح اینکه، اول باورهای اشتباه نوشته شده، و بعد توضیح داده شده که چرا اشتباهن این باورها**

 

11- "من اصلا نباید روی صفحه ی نُت چیزی بنویسم، یا علامتی بذارم. صفحه ی نُت باید کاملا تمیز و مرتب باشه، حتی اگه نکته ای هست که یادم بره، نباید اونو علامت بذارم". دوستان عزیز، یادگیری موسیقی رو به هر شکلی که به شما کمک میکنه، داشته باشین. خودتون رو اصلا محدود به روشِ خاصی برای یادگیری نکنین. مثلا: اگه لازمه که نکته ای رو پر رنگش کنین توی برگه ی نُتِ خودتون، این کار رو انجام بدین. با این کار نقاط ضعف و اشتباهاتتون پر رنگ جلوی چشماتون هستن، تا دقت بیشتری روی اونا داشته باشین. اگه آکوردی، گامی، نُتی هست که اسمش هی فراموشتون میشه، اسمش رو بنویسین، یا با علامتی مشخصش کنین. بعد از چند وقت که ذهن متذکر شد، دیگه توی یادش میمونه، و فراموشتون نمیشه. از مداد استفاده کنین، تا وقتی مشکل شما رفع شد، بتونین نوشته هایی رو که دیگه نیازی بهش ندارین پاک کنین.

 

12- "مجبور کردنِ یه بچه واسه یادگیری پیانو، به نفع خودشه!!، بعدا که یاد گرفت، از ما تشکر میکنه". خوب ممکنه که داستانِ زندگی بتهوون رو شنیده باشین، یا فیلمِ Immortal Beloved رو که در مورد بتهوون هست، دیده باشین. بتهوون از کسایی بود که با کتک و زور و زجری که از پدرش دید، پیانو رو هر روز و با فشار تمرین میکرد. چون پدرش در دربارِ مینواخت، میخواست پسرش هم دنباله روِ کارِ پدرش باشه. یکی از مسائلی که هنوز بصورت قطعی مشخص نشده، دلیلِ کر شدنِ بتهوون  هست. یکی از حدس ها اینه که از تاثیر کتک های زیادی که از پدرش خورده، کر شده باشه!! اگه داستانِ زندگیش رو دنبال کنین، میبینین خودِ بتهوون شاگردی داشته (به روایتی پسر خودش) که اونو به زور مجبور به یادگیری میکرده و سخت میگرفته بهش. ولی داستانِ پسرش دیگه مثل خودش نشده، چون پسره کلا زده شده از پیانو، و از پیشش فرار کرده!! نتیجه: محدود کسایی هستن که تحت فشارهای زیاد، توی مسیر یادگیری پیانو میشن بتهوون !! بیشتر افراد زده و خسته میشن. پس این تفکر اشتباه دوستان.

 

13- "اولین باری که بتونم با هر دوتا دستم، یه قطعه رو اجرا کنم، دیگه از اون به بعد باید همیشه دو دستی تمرین کنم، و دیگه نیازی به این نیست که اول یک دستی قطعه رو بررسی کنم". این تفکر به سختی اشتباهه!! خیلی خیلی هم اشتباهه! به قطع و یقین، هستن نوازندگانی که به چنان قدرتی در نوازندگی، و خواندنِ نُت های نوشته شده ی پیانو رسیدن، که با دیدنِ نُت، راحت با دو دست اونو اجرا میکنن، ولی نه همه. یقینا واسه قطعات پیچیده، ما اول باید دست ها رو بصورت جداگونه با نُت آشنا کنیم، بعدش دو دستی قطعه رو اجرا کنیم. جالب اینجاست که بدونین افراد حرفه ای، حتی اگر قطعه ای رو به خوبی بتونن دو دستی بنوازن، واسه مرورِ توانایی خودشون اول میان و قطعه رو یک دستی بررسی میکنن! حتی قطعاتی که چندین سال هست دارن مینوازن. دلیلش هم تمرکز بیشتر هست، که روی یک دست بصورت صحیح بوجود میاد، و اجرای صحیحِ قطعه رو به حافظه، برای استفاده ی از هر دست، منتقل می کنه.

 

14- هر قطعه ای که بتونم به راحتی روی پیانو اجرا کنم، مخصوصا واسه بار اول، حتما داره اشتباه اجرا میشه!! پیانو ساز سختی هست و باید اولین باری که یه قطعه رو اجرا میکنم سختی بکشم!!" اگه اجرای نُتی روی پیانو واستون راحت شده، این به اون دلیله که شما دارین درست انجامش میدین!!! دقت کنین، اگه موقع اجرای یک قطعه احساسِ درد در دست یا کمر یا گردن یا هر جای دیگه از بدنتون کردین، بفهمین که دارین اشتباه تمرین میکنین. نباید هیچ نمونه فشاری روی هیچ قسمتی از بدنِ شما بیاد. درد در دست، یعنی تمرینِ اشتباه. یا تمرینِ بیش از حدِ توانِ بدن در اون روز. اگه احساسِ درد در هر عضوی از بدنتون کردین، سریعا تمرین رو قطع کنین، و بررسی کنین که چرا درد گرفته بدنتون. ادامه دادنِ تمرین در این حالت ها در نهایت به بیماری هایی در دراز مدت دچارتون میکنه، که ممکنه بعدش اصلا دیگه نتونین حتی پُشت پیانو بشینین!! مراقب باشین.

 

15- "اگه من انگشتای بلند و باریک و کشیده ای نداشته باشم، اصلا نمیتونم پیانیست خوبی باشم". پیانیست های بزرگی، با انواع و اقسامِ شکل های انگشت وجود داشتن و دارن. این یک باوری هست که خیلی ها میگن، اما صحیح نیست. اگه بخوایم واسه ی انگشت، یه شکلی تصویر کنیم که واسه پیانو خیلی خوب باشه، میشه انگشتی که مخروطی باشه!! اجرای قطعات پیانو، اینجوری نیست که فقط انگشت در حرکت باشه، این وزنِ دست هست که باید روی تک تکِ انگشتان، موقع اجرای قطعات وارد بشه، و باعث بشه که کلاویه به سمت پایین بره، و چکش بخوره روی سیم، و صداش در بیاد. مفهمومِ اجرای p و f (پیانو و فورته) دقیقا همینه. شما با انگشت ضربه نمیزنین، بلکه وزنِ دست رو در زمانِ وارد اومدن به روی انگشت کنترل میکنین، که باعث میشه صدا آروم باشه، یا بلند. پس انگشت، و دست باید وزن داشته باشن، نه دراز باشن و کشیده. اتفاقا کسایی که انگشتای خیلی کشیده دارن، خطاهاشون در اجرای قطعات، در طول مدت یادگیری، بیشتره!! چون احتمالِ گیر کردنِ انگشتای بلندشون بین کلیدای سیاه و سفیدِ پیانو هست.

 

16- "من زمانی میتونم به آهنگ سازی فکر کنم، که تئوری موسیقی رو به خوبی یاد گرفته باشم، و بعدش بیام و روی مسائلی مثل آهنگ سازی، بداهه نوازی و چیزای این چنینی سعی و تلاش کنم". از همین ابتدا، هر جایی از یادگیری پیانو که هستین، شروع کنین به اجرای قطعاتی که خودتون ساختین، یا اصلا سعی کنین بداهه نوازی کنین! با تفکراتِ اینچنینی جلوی رُشدِ خودتون رو نگیرین. بداهه نوازی ای که آهنگ سازای بزرگ انجام میدن، بر اساسِ اصول و قواعد گام ها و آکوردها و زیر و بمی مختلفِ قواعدو مسائلی هست که طی سالیان سال یاد گرفتن. بداهه نوازی شما، شامل اون شکل نمیشه، ولی یه شکل دیگه داره، که بهش میگن "احساسی". این دقیقا نوعی از موسیقی هست که "به دل می نشیند" چرا؟ چون "از دل بر می آید"!! شما همزمان با یادگیری تئوری، بصورت عملی هم مغزتون رو درگیر میکنین، آهنگی میسازین، و طی مرورِ زمان قواعد مختلف رو یاد میگیرین، و میتونی واسه بهبودِ آهنگتون ازش استفاده کنین. امروز آزمایش کنین، و از تجربش لذت ببرین دوستان.

 

 

تا صحبتی دوباره، شاد باشین و سلامت.

البته، ادامه دارد...


مباحث مرتبط:

چند نکته ی فوق العاده در یادگیری پیانو (1)

فواصل (1)

قبل از اینکه بخوام گام های مینور رو توضیح بدم، لازمه که مروری بر مفهمومِ فاصله ها داشته باشیم، و به خوبی بتونیم اونا رو درک کنیم. عزیزان دقت داشته باشین، هدفِ این وبلاگ این نیست که جملاتِ کتاب ها و سایت های مختلف رو فقط کپی پیست کنه! هدفِ این وبلاگ روشن کردن و برجسته کردنِ مطالبی هست که ممکنه از جلویِ چشمِ ما عبور کنن، اما ما دقتِ لازم و کافی رو واسه دیدنِ اونها نداشته باشیم، ولی مسائلی هستن که در یادگیری ما واسه پیانو خیلی خیلی مهم هستن.

پیانو یک سازِ مادر هست. یعنی چی؟ یعنی در هر آموزشگاهِ موسیقی، واسه آموزش و درکِ صحیحِ تئوری موسیقی میان و از پیانو استفاده میکنن. مثلا واسه اینکه شما سُلفژ رو یاد بگیرین، پیانو یک ساز فوق العاده هست که بتونین نُت های الفبای موسیقی رو درست بشناسین و فرکانسشون رو (بلندی و کوتاهی صدای هر نُت رو) به خاطر بسپارین.

خیلی از اصولی که در تئوری موسیقی به نظر حفظی و غیر قابل فهم میان، با یک نگاه به کلیدهای پیانو قابل درک هستن. مسائلی مثل خودِ الفبای موسیقی و همین بحثِ این پُست، یعنی "فواصل".

به 2 تا تصویرِ زیر نگاه کنین دوستان

(اگه با Wها و Hها در تصویرِ بالا مشکلی دارین، به مباحث گامِ ماژور در وبلاگ مراجعه کنین)

یک نکته ی ریز هست توی این گامِ دو ماژور، که الان میخوام بصورت دقیق واستون روشنش کنم. چرا میگن بینِ مثلا نُت های می و فا نیم پرده فاصله هست، و یا مثلا بین نُت های لا و سی یک پرده؟ دلیلش رو باید روی کلیدهای پیانو جستجو کنین و متوجه بشین. بین کلیدهای می و فا روی پیانو، هیچ کلیدِ سیاهی وجود نداره، ولی بین کلیدهای لا و سی، یک کلیدِ سیاه وجود داره، دلیلش اینه دوستان!

بعضی از کسایی که میخوان پیانو یاد بگیرن، بحث تئوری موسیقی رو سخت و غیر قابل فهم میدونن، فقط و فقط به این خاطر که اصلا به کلیدهای پیانو درست دقت نمیکنن! کلیدها، همون تئوری موسیقی ما هستن، کافیه درست نگاهشون کنیم و بفهمیمشون، تا کامل رامِ ما باشن، و بتونیم تئوری موسیقی رو بهتر درک کنیم.

بقیه ی تئوری موسیقی یه سری اسم هست، که واسه حالت های مختلفی میگذارن، که بتونن بینشون تفاوت ایجاد کنن.

مثلا: به اولین نُت از هر گام، میگن نُتِ تُنیک. به هر آکوردی که روی این نُت ساخته بشه هم میگن آکوردِ تُنیک (بحث آکوردها رو بصورت مفصل، بعد از توضیحِ گامِ های مینور شروع میکنم دوستان عزیز).

بصورت خیلی ساده، به نسبَتِ تفاوتِ زیر و بمیِ دو نُت به هم، که باعث میشه شما تفاوت بین اونها رو بتونین تشخیص بدین، میگن "فاصله". یعنی چی؟ یعنی اینکه برین پشت پیانو بشینین، اول کلیدِ دو رو، توی هر اکتاوی که خواستین بزنین، بعدش کلیدِ ر رو فشار بدین. گوشتون و در نتیجه مغزتون بصورت اتوماتیک میگه که این دوتا باهم فرق میکنن. به این میگن فاصله.

توی گامِ دو ماژوری که تصویرِ بالا نشون داد، ما هشت تا نُت داریم. اولین و آخرین نُت، هر دو، نُتِ دو هستن، اما توی دوتا اکتاو متفاوت. در این حالت، میگن نُتِ دوی دومی، یک اکتاو از نُتِ دوی اولی، بالاتر هست. چرا؟ چون صدای دویِ دومی زیرتر هست، و صدای دویِ اولی بَم تره.

ما باید فواصل رو بشماریم. یعنی از ما میپرسن: نُتِ ر در چه فاصله ای تا نُتِ دو هست؟ ما هم واسه جواب دادن به این سوال، میایم و از خودِ نُتِ دو شروع می کنیم به شمُردن. اینجوری: نُتِ دو در فاصله ی "یک" هست، بعدش میشه نُتِ ر. پس نُتِ ر در فاصله ی دوم هست، نسبت به نُتِ دو. هر نُت با خودش در فاصله ی اول هست. ما چیزی به اسمِ فاصله ی صفرُم نداریم! یعنی اینکه نُتِ دو نسبت به خودش در فاصله ی اوله. اینو به خاطر داشته باشین. بقیش دیگه سادست.

سوال: نُتِ لا نسبت به نُتِ دو در چه فاصله ای هست؟ بشمارین. جواب میشه فاصله ی ششم. از دو شروع میکنیم به شمردن: دو، ر، می، فا، سُل، لا. میشه ششم. به همین راحتی.

یک اکتاو، میشه از یک نُت تا فاصله ی هشتُم. یعنی از یک نُت تا همون نُت، اما زیر ترش، درس مثل گامِ دو ماژور بالا.

فاصله ها بالا رونده و پایین رونده هستن. تصویرِ گامِ دو ماژوری که بالا هست، یک گام، با فواصلِ بالا روندست. تصویرِ زیر، گامِ دو ماژور هست با فواصلِ پایین رونده، که واسه تنوع اون رو، روی کلیدِ فا نشونتون میدم

و در نهایت، این تصویرِ گامِ دو ماژور هست با فواصل بالا رونده و پایین رونده، یعنی اول بالا روندست، بعدش میشه پایین رونده، روی کلیدِ سُل

واسه اینکه مبحث طولانی نشه، قسمت های بعدی مبحث فواصل رو توی پُست های بعدی میارم.

 

شاد باشید و سلامت دوستان...


مباحث مرتبط:

نکته هایی برای بهبود بخشیدن اجرای قطعات با دست چپ

سلام دوستان عزیز.

 

دوستی ایمیلی فرستادن و در مورد این پرسیدن که چطوری میتونیم دست چپمون رو قوی کنیم، که بتونیم قطعات سریع و سنگین رو به خوبی و راحتی اجرا کنیم. حداقل به سرعتِ دستِ راست بتونیم یک قطعه رو با دست چپمون هم یاد بگیریم.

 

خوب، نکته ی اولی که اینجا باید بدونیم این هست که این مشکل رو اکثرا کسایی دارن، که راست دست هستن. چون تمرکزِ کاری افراد روی دستِ راتشون، در طول زندگیشون بیشتره، پس ذهنشون راحت تر می تونه حرکاتِ دستِ راستشون رو کنترل کنه. ببینین دوستان، پیانو یک سازی هست که در درجه ی اول با ذهنِ شما اجرا میشه! یعنی چی؟ یعنی اینکه تا در ذهنِ شما هماهنگی لازم بین دست چپ و راست بوجود نیاد، بصورت فیزیکی هم نمیتونین قطعه ای رو روی پیانو اجرا کنین.

 

***به همه ی دوستان توصیه میکنم این متن رو تا آخر بخونن***

 

نکات زیر مطالبی هست که میتونه واسه راه افتادن دستِ چپ شما کمکتون کنه، که سریع تر به گرد دست راستتون برسه:

1-      با دست چپتون مسواک بزنین!!! یعنی چی؟ یعنی اینکه از امروز سعی کنین یخورده از کاراتون رو با دست چپتون انجام بدین، و از تنبلی درش بیارین. گفتم خدمتتون، دست راستِ آدمای راست دست قوی تره، چون بیشتر ازش کار میکشن! در این راستا، کارای دیگه ای مثل: شونه زدن سرتون با دست چپ، بستنِ گره آخر بند کفشتون با دست چپ، و هر مسئله ی دیگه ای که عادت دارین با دست راست انجام بدین رو، با دست چپ تمرینش کنین. بهتون قول میدم کمک بسیار تا بسیار زیادی هست. یه مثال میزنم واستون، و یه برنامه در اختیار کسایی میذارم که با کامپیوتر زیاد کار میکنن. منظورم از کار، چت یا تایپ کردن هست. اگر میتونین تایپ ده انگشتی داشته باشین، بدون اینکه صفحه کلید رو نگاه کنین، یعنی دست چپ شما هم مثل دست راست شما در اختیار شماست، و میتونین کنترلش کنین راحت. با برنامه ی Typing Master Pro می تونین تایپ ده انگشتی رو تمرین کنین. 

2-      قبل از اینکه اصلا پشت پیانو بشینین، قطعه ای رو که میخواین اجرا کنین رو بخونین. به دستِ چپ و کاراش فکر کنین. سعی کنین بدونِ پیانو اجراش کنین!!! گفتم خدمت شما، پیانو یک ساز ذهنی هست. ذهن رو اول باید قوی کنین، تا بتونین پشت پیانو هم فوق العاده باشین. واسه این تمرین نیازی به استفاده از قطعات سنگین و عجیب غریب نیست، از قطعات ساده ی کتابای اوایل آموزشتون استفاده کنید.

3-      بعد از اون کارا، که دست چپتون بیدار شد، حالا نوبت به تمرین کردن هست. باید بشینین پشت پیانو و حرکت صحیحِ انگشت روی کلاویه ها رو تمرین کنین. به چه صورت؟ عرض میکنم خدمت شما. نکته ی کلیدی ای که واسه اجرای یک قطعه وجود داره، انگشت گذاری هست. اگه انگشت گذاریمون اشتباه باشه، یک قرن هم بشینیم پشت پیانو به جایی نمیرسیم دوستان!! پس اول باید انگشت گذاری صحیح رو یاد بگیریم، و این کار به این طریق ممکن هست: اول انگشت ها رو با کتابی مثل هانون تمرین بدیم که ورزیده بشن، چه دست چپ و چه دست راست. توی کتاب هانون حرکت صحیح انگشت ها در کنار هم توضیح داده شده، که ملکه ی ذهن شما بشه و انگشتای شما، هر کدوم، شخصیت خودشون رو پیدا کنن. یعنی چی؟ یعنی مثلا وقتی میخوای انگشت انگشتری دست چپتون رو خم کنین، انگشت وسطیه یا کوچیکه همراش تکون نخوره!!! آزمایش کنین. در مرحله ی دوم، تمرینِ گام و آرپژ هست. کتابای گام رو باید بخورین دیگه!! خورشتِ گامِ لا بِمُل ماژور، سوپِ گامِ سُل مینور، و ... . انقدر باید گام تمرین کنین، که انگشتاتون ناخودآگاه حرکت کنن. کسایی که دست راست هستن، یه مدت کوتاه تمرین واسه دست راست لازم دارن تا به این مرحله برسن، ولی واسه دست چپ به این آسونیا نیست.

4-      سعی کنین همون ملودی ای که دارین با دست راستتون میزنین، با دست چپتون بزنین. باور بفرمایین اوایل مغز آدم هنگ میکنه!! ولی میشه. روزی که بتونین به راحتی این کار رو انجام بدین، روز شکوفایی تک تک انگشتای دست چپ شماست دوستان.

به امید درخشش روز افزون شما دوستای نازنینم...


ضمنا، سایت بلاگ اسکای دوباره قاط زده بود، و نتونستم لینکِ نرم افزارِ Typing Master رو بذارم روش. میتونین توی قسمت نظرات لینکش رو بگیرین.


راجب کتاب هانون: به ستونِ "موضوع بندی" در سمت راست وبلاگ مراجعه کنین، و تمامِ لینکهای مربوط به "تمرین های کتاب هانون" رو مطالعه بفرمایین دوستان.